--
منبع عكس: نامشخص



« مهمانان عزيز! لطفاً اجازه بفرماييد، دوست من آقاي عزت الله انتظامي مي خواهند چند كلمه‌اي با شما صحبت كنند»

شهرام ناظري استاد محبوب موسيقي و آواز كه هنگام اجراي كنسرتش در نياوران اين كلمات را به زبان راند، حاضران را شگفت‌زده كرد. كمي بعد عزت الله انتظامي روي سكو رفت و از مجرمي سخن گفت كه در زمان نوجواني در يك درگيري خياباني كسي را كشته بود. گفت كه او پس از سپري كردن چند سال در زندان هم‌اكنون به سن «قانوني» رسيده و در انتظار «اعدام» است. انتظامي از پادرمياني چند تن ازهنرمندان براي دعوت خانواده مقتول به «عفو» سخن گفت كه همگي ناكام بودند. در اينجا او ميانجي مي‌شود تا شايد توفيقي بدست آيد. به منزل مقتول مي رود و ساعتها تلاش مي‌كند اما او نيز موفقيتي بدست نمي‌آورد تا اينكه در نهايت وقتي كار به واپسين ساعات نيمه شب مي كشد مي‌گويد:«من سن و سالي گذرانده ام و ديگر توانايي سابق را ندارم و شبها خيلي زود مي خوابم. علي‌رغم اينكه هيچ نسبتي هم با جوان زنداني ندارم اما اين موضوع انقدر اهميت داشته است كه چند شب است نخوابيده ام و حالا هم كه ساعت سه نيمه شب است كماكان پيش شماهستم » انتظامي به آنها يادآوري مي كند:« شما مي دانيد كه در اينگونه دعوا هاي خياباني هميشه احتمال هست كه در يك اتفاق ساده جاي قاتل و مقتول عوض شود. در اين ماجرا هم مي‌دانيد كه قاتل فرزندتان براي كشتن او به آن محل نرفته و قصد قبلي براي قتل نداشت، ولي حالا او - اگرچه به سزاي جرمش- اما « با نيت ما و به تصميم ما» كشته خواهد شد. براي همين از شما خواهش مي كنم كه فرصت بازگشت به زندگي و اصلاح به او بدهيد»
چنين به نظر مي رسد كه اين كلمات تا حدي مؤثر بوده‌اند زيرا به هنگام رفتن، مادر مي گويد: « انشا الله امشب راحت خواهيد خوابيد.»



--
عزت الله انتظامي در كنار شهرام ناظري با مردم سخن مي گويد




انتظامي گفت:« اكنون فكر مي كنيم تا حدودي موفق شده ايم اولياي دم را به دريافت خونبها راضي كنيم و ادامه داد:« متاسفانه مشكل اين است كه خانواده‌ي زنداني هيچ توانايي مالي ندارند. من هم خودم يك بازنشسته ام با حقوق ناچيز بازنشستگي. اما به اعتبار شناختي كه شما مردم مهربان از من داريد از شما مي خواهم تا همگي به اين جوان ياري كنيم و بعد از چند سال حبس و انتظار مرگ، اميد زندگي دوباره به او ببخشيم »

دراين لحظه كسي از ميان مردم بلند شد و گفت:« اين مبلغ چقدر است؟ » انتظامي جواب داد كه گويا مبلغ قانوني ديه در حدود چهل و هفت يا پنجاه ميليون تومان است اما احتمالاً مبلغ بيشتري بايد جمع آوري شود تا رضايت خانواده مقتول جلب شود. مرد خيرخواه گفت كه همه مبلغ قانوني را او پرداخت مي كند. اين اقدام غير منتظره همه حاضرين را به تشويق و تحسين واداشت و عزت الله انتظامي هم با خوشحالي از ثمره اين تلاشش .از آن نيكمرد سپيد موي تشكر كرد. به هنگام پايين آمدن از سكو، مرد مهربان به نزد انتظامي رفت و با او گفتگو كرد

ماجرا در اينجا به پايان رسيد و كنسرت به جريان عادي خود ادامه داد.


---------------------------------------

آنچه در كنسرت شهرام ناظري گذشت، گوشه اي از دل بزرگ و مهربان عزت الله انتظامي را نشان مي دهد وبه ما يادآوري مي كند كه وظيفه اجتماعي يك هنرمند محبوب چيست. چنين شخصي هيچگاه نسبت به جامعه و انسانها بي تفاوت نيست. آنچه او و همكارانش بي دريغ انجام داده اند مسؤوليت‌پذيري‌شان را نشان مي‌دهد و انساندوستي‌شان را به ما مي‌ نماياند. حركتي كه آنها انجام مي دهند به هيچ روي نفي حقوق و رد آلام و آسيبي كه به خانواده مقتول رسيده است، نيست بلكه از ديد من يك حركت خداپسندانه و يك نگاه كلي تر به جامعه و يك حركت مسؤولانه است.
بايد يادآوري كنم كه عزت الله انتظامي اكنون هشتاد و چهارساله است. سرد و گرم روزگار چشيده و به اعتبار فرهنگ سنتي ما حكم ريش سفيدي دارد.

افزون بر اين او هنرمند است و محبوب. از آن دست انسانهايي‌ است كه همه ستايشش مي كنند. دوسال پيش سازمان جهاني يونسكو به خاطر يك عمر فعاليت انتظامي طي مراسم افتخار آميزي درمقر خود در پاريس از او تقدير كرد. انتظامي در آن مراسم گفته بود:« اگر نيت يكساله داريد گندم بكاريد و اگر نيت ده ساله، درخت. اما اگر نيت صد ساله داريد بايد آدم تربيت كنيد» . و ادامه داده بود كه سينما آدم تربيت مي كند و در آخر هم امضا كرده بود كه « من عزتم. عرت يد الله. بچه سنگلج»

من اما اينجا بايد اضافه كنم كه« او عزت است؛ عزت و افتخار جامعه ايران و بچه خاك پاك زمين


---------------------------------------

از ماجراي آن شب كه بگذريم دو نكته باقي مي ماند.

اول اينكه چگونه مي شود اين خشونت روز افزون را از جامغه ايران زدود؟ همه ما شاهديم كه همه روزه كوچكترين برخوردي ميان دو عابر كه در پياده راهي از كنار هم مي گذرند يا كوچكترين تصادف دو ماشين كه از سر سهل انگاري راننده اي بوجود مي آيد در كسري از ثانيه به بزرگترين دعواي ممكن تبديل مي شود. همين دعوا ها گاهي نتايج جبران ناپذير به بار مي آورند.

دوم اينكه چگونه مي شود اين فرهنگ را در ميان لايه اي از مردم تسري داد كه خواهان هيچ مرگي از طريق قانون و دستور نباشند؟ حد اقل در مورد انسانهايي كه جرمشان را در زمان كودكي و زماني كه هنوز شخصييتشان بطور كامل شكل نگرفته و عملاً كودك يا نوجوان محسوب مي شده اند مرتكب شده اند و همينطور حداقل در مورد بزرگسالاني كه عميقاً از كرده خود نادم و پشيمانند. من اينها را البته در باره كساني مي گويم كه قتلي مرتكب شده اند و منظورم هم اين نيست كه هيچگونه مجازاتي نشوند بلكه مرادم صرفاً اعدام و قصاص و اين قبيل مجازاتهاست. اين هم واضح است كه در مقابل ساير جرايم كه اصلاً جاي بحث ندارد كه اعدام به هيچ روي شايسته يك جامعه سالم متمدن نيست.مي دانم كه اين مساله محل مناقشه شديد است و ممكن است خيلي ها بگويند كه حكم شرعي هست و آيا اگر خودت جاي فلان بودي و بهمان چه مي كردي؟ مي دانم. اما اين را هم مي دانم كه بالاخره ما افراد جامعه هم بايد از يك جايي يك تكاني به افكارمان بدهيم. يك حساب ساده كه بكنيم از اخباري كه مي شنويم از اينجا و آنجا روشن مي شود كه با وجود مجازاتهايي كه ما داريم ميزان جرايم در كشور ما كمتر است يا مثلاً در كشور هاي اسكانديناوي كه مجازاتهايشان اينگونه نيست؟ جايي خوانده بودم كه استقبال از اين نوع مرگ هاي دستوري گريختن يك جامعه است از پذيرش مسؤوليتهايي كه در قبال تربيت فرزندانشان داشته است.
به هر حال اينجور چيزها كه البته در تخصص من هم نيست، بايد به صورت ريشه اي حل شوند و طبيعتاً هر وقت به صورت يك فرهنگ و يك خواست عمومي تبديل شد خود به خود قوانين هم تغيير خواهند يافت

---------------------------------------
خبر تكميلي 1:
اميد نيوز

عزت الله انتظامي به دليل تلاش براي جلب رضايت خانواده مقتول به همراه پرويز پرستويي و كيومرث پوراحمد به دادگاه احضار شدند. حساب بانكي كه به اين امر اختصاص يافته بود مسدود شد

شاملو بازپرس شعبه اول دادسراي امور جنايي تهران در گفت‌وگو با خبرنگاران درباره احضاريه گفته است «اين افراد با ايجاد يك شماره حساب جمعي قصد در تلطيف احساسات عمومي را داشته تا مردم تحت تأثير قرار گرفته و ‌براي يك مجرم و قاتل جاني ملاحظه به خرج دهند در صورتي كه اين فرد قاتل بوده و حكمش برابر قانون قصاص است. »
شاملو افزود: يك روزنامه صبح در حركتي با چاپ مطلبي در خصوص ابراز همدلي و حمايت روزنامه‌نگاران و بازيگران از يك قاتل جاني اقدام به ايجاد يك شماره حساب به نام اين 3 بازيگر كرده در حالي كه اين امر غير قانوني بوده و به همين دليل حكم مسدود شدن اين حساب صادر شده است.
وي ادامه داد: «بهنودشجاعي» فردي كه روزنامه‌ها و برخي از بازيگران به اشتباه از وي در حال حمايت هستند، فردي است كه از روي عمد‌ مرتكب قتل‌ شده كه به پرونده وي نيز رسيدگي شده و ‌به قصاص محكوم شده است.
شاملو در خصوص اين موضوع كه آيا خانواده مقتول از بهنود تقاضاي ديه كرده‌اند، گفت: خانواده مقتول در تمام مراحل رسيدگي به پرونده تقاضاي اجراي حكم قصاص را داشته‌اند و حاضر به هيچ‌گونه گذشتي نيستند.

متن كامل


---------------------------------------
خبر تكميلي 2:
راديو زمانه

آقای عزت‌الله انتظامی، هنرمند سرشناس سینمای ایران در این زمینه می‌گوید:

بازپرس گفته که این‌ها راضی نبودند و ما بی‌خودی این‌کار را کردیم. هم‌چنین گفتند که حساب را مسدود خواهند کرد.
اما آن‌جا که برویم، مطالبی داریم که به آن‌ها خواهیم گفت. خواهیم گفت‌ که ما سرخود این کار را نکردیم، ما رفتیم آن‌جا (خانواده مقتول) موافقت کردند و قرار شد که یک مبلغ سنگینی را دیه بگیرند.
ما هم یک چنین کاری کردیم که یک کسی را از مرگ نجات بدهیم و به نظر من هیچ جای کار ما، غیرقانونی نیست.

شما در کجا این موافقت را از ایشان گرفتید؟

آقای پرستویی و من و آقای پوراحمد رفتیم منزل آن‌ها و آن‌ها موافقت کردند که این کار را ما انجام بدهیم و ما این کار را کردیم.
آن‌ها گفتند که ما او را می‌بخشیم و در قبال آن یک دیه‌ای می‌خواهیم. ما هم قضیه را ‌دنبال کردیم و حسابی باز کردیم. مردم هم ‌پولی را در این حساب ریختند. مقدارش البته زیاد نیست.
ما تصمیم داشتیم که بقیه‌ی آن را هم یک‌جوری فراهم کنیم و به آن‌ها بدهیم و این‌ها موافقت‌شان را اعلام کنند. چون باید حتماً پدر رضایت بدهد.
آن شبی که من با آن‌ها صحبت می‌کردم، موافقت کردند. ما چند نفر بودیم که به آن‌جا رفتیم؛ آقای پرستویی، من و آقای امیرشهاب رضویان.
یک آقای روحانی هم بود که دایی خانم بود، ایشان هم بودند، شوهرشان هم بودند و تا تقریبا سه بعد از نیمه‌شب‌ آن‌جا بودیم و موافقت کردند و ما هم اقدامی کردیم که یک پولی جمع کنیم، بدهیم که آن پسر اعدام نشود.
من نه اطلاعات قضایی دارم و نه می‌دانم چه بگویم. این عین واقعیتی است که بر ما گذشته است.

متن كامل



---------------------------------------

پي نوشت:

1- مثل اينكه اين دفعه لحن نوشته ام خيلي جدي شد: )

2-- تداركات اين كنسرت شهرام ناظري ضعيف . تك ماده هم شاملش نمي‌شه. حيف از اين موجود خوش صداي نازنين نباشه كه تو يه همچون شرايطي بخونه؟ اون بنر بك‌گراند رو ببينيد! حتي نتونسته اند خوب فيكسش كنند كه اينقدر چروك نباشه


3- كيفيت عكس البته پايينه. چون با يه دوربين كوچيك و از فاصله خيلي دور و در تاريكي شب گرفته شده.

4- از خواهر محترم سركار خانوم سحر، به خاطر اينكه در شرايط كاملاً نا متعادل وسط كوه و دره و بيابون و در ماشين در حال حركت با زحمت و مشقت فراوان و بصورت كاملاً آنلاين عكساشو رو در اختيارم گذاشت حسابي ممنونم . شماره حسابت گفتي چي بود؟ : )

5- بالاغيرتاً اگه عكسهاي اين اينجا رو جايي استفاده مي كنيد يه ندا بديد. دستكاري و روتوش هم نكنيد لطفاً. ذكر منبع هم كه چي؟ همه با هم بگيد.... بعله... واجبه





comments

لينك به اين پست

بازگشت به صفحه اول وبلاگ


These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati